-
سی هلو تو د نیو فاکین وبلاگ
1396/04/16 00:04
http://satreman.blogfa.com/
-
یا عماد من لا عماد له
1396/02/03 19:14
تو پیدا میشوی خدا در شکوفه های روی درخت ناگهان تو را می بینم تو را میبینم که از کوچه اقاقی ها پایین می آیی با دسته گلی در دست پشت ماشین آمریکایی و به دست کودکان کار چهار راه های تهران بزرگ کثیف آب نبات چوبی میدهی تو پیدا میشوی بعد از سال های طولانی زمستانی سیاه که هیچ قهرمانی نداشت اما ما زنده ماندیم از برف و بوران...
-
نامه ای برای روز آخر
1395/12/29 17:05
بگذار حالا که روز آخر است برایت بگویم.حالا که شکوفه ها از پشت پنجره اتاقی که شش ماه است آنجا زندگی میکنم پیداست ، حالا که سرماخورده ام . تنها و مرضیم بگویم که منتظرت میمانم.منتظرت میمانم تا بیایی.وقت هایی راکه با زانوی علیلم در خیابان راه میروم و در چشم آدم ها خیره میشم و یا وقت هایی که خیس بارانم و به بوق ماشین...
-
پوستم اما پوست شیر
1395/10/09 12:48
به مرگ فکر میکنم. کابوس می بینم. کابوس ارتفاع !!! می ترسم. از خواب می پرم! ساعت پنج صبح باز میخوابم کابوس میبینم . عنکبوتی رو کمرم راه میره. تا ظهر میخوابم. دیر میرم. زود میام. رو تخت میفتم. بدنم درد میکنه. میترسم عنکبوت رو بدنم راه بره. از مورچه می ترسم. از مورچه می ترسم. از تاریکی نمی ترسم. از تنهایی نمی ترسم. از...
-
تقدیم به
1395/08/25 22:57
چیز زیادی نمیشه گفت.امروز فهمیدم دختر دار شدی.پسرت حالا بزگتر شده.پسرت شبیه خودته.اینو بهت نگفتم که چال چونه اش , چشماش چقدر شبیه توعه!! منم اینجا نشستم.و نگران آیندمم.ولی هنوزم سرم رو بالا میگیرم و طوری راه میرم که انگار مغرورترین آدم دنیام و بقیه هیچن.اون سری یکی بهم گفت تو یه تخس مغروری.حوصله نداشتم توضیح بدم که نه...
-
کابوس
1395/06/21 13:20
خواب دیدم حمید مرده. مقابل پنجره های خونه وایسادم و مانتوی مشکی تنمه و دارم گریه می کنم. خواب دیدم حمید مرده. از خواب می پرم . حمید زنده است. حمید ! زنده بمون!! صدامو میشنوی؟؟ زنده بمون!
-
خانوم
1395/06/02 14:09
با بی حوصلگی تلفن را برمیدارم.شهناز است.صدایش درد دارد.می پرسم: چیزی شده؟ .جواب می دهد حالم خوب نیست.به مامانت بگو بیاد اینجا. به مامان می گویم.نمی تواند.خودم می روم.کتاب" دوست داشتم کسی منتظرم باشد "را که این روز ها در دست دارم را بر میدارم و می روم.می دانستم آبله مرغون گرفته است.زنگ در را میزنم.وارد...
-
من یه الف بچه ام در نظر تو/میخوای که یاد بده بهم خیلی چیزا رو تقدیر
1395/04/11 02:39
جو گندمیه موهام، من پیر شدم دختر در خاطرههایی دور، زنجیر شدم دختر نه دلخوش ِ رویام و نه ملعبهی امید کابوس، فقط کابوس، تعبیر شدم دختر من وعدهی خوشبختی در سیر ِ زمان بودم هی دور شدم از خود، هی دیر شدم دختر یک دشت پر از صبح و خورشید و غزل بودم در شهرِ شبآمیزان، تکفیر شدم دختر این دشت که میبینی، انبوه ِ فراموشیست...
-
مدینه فاضله ای که کایلی جنر می ساخت...
1395/03/03 19:03
از زبان یک دختر که در آفتاب سوزان خیابان آرزو کرد کایلی جنر باشد اگر من کایلی جنر بودم در یک روز گرم آفتابی شلوغ موبایلم از دستم در جوی آب نمی افتاد یا اگر هم یک در میلیون همچین چیزی اتفاق می افتاد یک "فدای سرم " می گفتم و به مسیرم ادامه می دادم.اگر من کایلی جنر بودم عکسم فقط روی پروفایل تلگرامم نبود با عکاس...
-
نامه شماره چهار
1395/02/10 21:17
Tom odellیک اهنگی دارد به اسم heal.به معنی درمان یا التیام دهنده.در شروع آهنگ خواننده می گوید:take my mind...take my pain و بعد در جایی از اهنگ خواننده می خواند:گذشته ام را بگیر.گناهانم را بگیر.تو هم همین کار را بکن.دردهایم را بگیر.آن ها را بسوزان و خاکسترشان را روانه اقیانوس ها کن.التیام دهنده باش.درمانم باش.نور باش...
-
به شکوفه ها/به باران/برسان سلام ما را (شفیعی کدکنی)
1394/12/29 01:30
خیلی طولانی به مناسبت نود و چهار.ممنون نگاهتان اگر حوصله دارید و میخوانید همیشه وقتی شلوغی آخر سال را میبینم، ازدحام مردم را ، شور وشوقشان را از خودم میپرسم چه چیزی باعث میشود که همچنان با تمام مشکلات و با وجود اینکه دنیا روز به روز خرابتر میشود باز از اینکه سال جدید شروع میشود خوشحال باشند؟.یک جمله ای را یکبار جایی...
-
نامه شماره سه
1394/12/06 08:50
من مرده ام تو چرا زنده ای؟ آدمی به دوست داشتن زنده است . به دوست داشته شدن.گاهی وقت ها زندگی مثل یک تار مو می شود پاره کردنش آسان است اما ناگهان جایی از زندگی مخلوط درد و دوست داشتن تو را برای ادامه زندگی تشویق می کند و گاهی مردد.من به دوست داشتن تو زنده ام.به درد تو زنده ام.تو جایی از زندگی ات پشت میزت نشسته ای و به...
-
باید از یه جایی به بعد ادامه نمی دادم. .
1394/11/21 19:08
برگشتم به همانجا.همان ساختمان با دیوار های طوسی و یک پنجره در هر پاگرد.ساختمانی که برایم پرا ز حرف های گفته و نگفته بود و هنوز باریکه های نو را که روی زمین افتاده بودند را یادم بود.گلدان حسن یوسف را کنار در یادم بود.خودم را یادم بود.خودم را که نمی توانست حرف هایی را بزند.خودم را که با بیچارگی تمام به بدبختی هایی فکر...
-
نامه شماره دو
1394/10/27 18:21
hope leaves باید باشی .حالا که دو ماه تا اخر سال مانده باید باشی.حالا که تحریم ها برداشته می شوند تحریم های نبودنت هم باید برداشته شود و تو باید باشی.این روزها که خستگی و ناامیدی و شکست در ذهنم جولان میدهند باید باشی .حالا که پاهایم از سرما یخ می زند و انگار که دلم را در کوره ای انداخته اند باید باشی.هوا آلوده می شود...
-
نامه شماره یک
1394/10/01 00:20
من هر چه فکر می کنم ؛ میبینم تویی!!پس حرف مفت است عشق نباشد سلام میگن درد از جایی شروع میشه که آدم میخواد تسلیم بشه..اما من میگم درد از جایی شروع میشه که آدم میخواد تسلیم نشه.میخواد وایسه اما برای ادامه دادن این زندگی مردده.درد تا مغز استخوون آدم نفوذ میکنه و حضور جسمانی نداره که برای کسی توضیح بدی.کسی نمیتونه بفهمه...
-
تقدیم به دختر موبلوندی که تخم سگ خطابش کردی و دوستش داری
1394/09/27 14:23
دختر مو بلوند تو خدا را دزدیده ای او را بردی به خرابه ای و مالکش شدی دختر مو بلوند تو خدا را دزدیده ای و فرشتگان را تصاحب کرده ای نیستی... تو مثل من نیستی از دل درد به خودت نمی پیچی پله ها را دو تا،یکی نمی دوی و از بوق ماشین ها نمی ترسی از تاریکی هشت شب نمی ترسی دختر مو بلوند تو خوشبختی! خدا را داری خدایی که بلد است...
-
زندگی نفس کش میخواد
1394/09/27 12:22
1.به او گفتم که اگر چیزهایی مثل اهنگ" اهای فریاد فریاد عزیزم داره میاد" نبود زندگی مزخرف تر از این ها بود.او حواسش نبود .فکر کنم داشت بلند بلند اهنگ امید را می خواند و می رقصید.من خنده ام گرفته بود.از بودن همچنین اهنگ درب و داغونی در پلی لیست یک مرد خنده ام گرفته بود.از ان جمعیت بیست نفره که داشتند دست...
-
کار اطرافیانمان فاکیدن و نگریستن است...
1394/07/09 16:20
+عکس و عنوان از ایسنتاگرام عادل .
-
I am about to lose my mind
1394/06/28 19:34
فکر می کردم که دیگه حواسم هر جای این دنیا که باشه برگشته سرجاش.نمی دونم دقیقا جای حواس کجاست.اما حواس پرتی معلقه.یک جور پرت در هوا که نتونی بگیریش.فکر میکردم که دیگه قرار نیست یادم بره به مامان بگم فلانی زنگ زد و کارت داشت و یا دیگه قرار نیست پول گم کنم و هر جا رو بگردم تا مانتوی گم شده ام رو پیدا کنم, و هیچ تصویر...
-
مهم نوشتنته
1394/06/27 01:50
میم برگشت.نمیدونم اصن رفته بود که برگرده یا نه.بهتره بگم میم خواست که برگرده.خواست که برگرده اما من خوب فهمیده بودم رابطه و دوستی که اینجور بشه هیچ وقت هیچ وقت خوب نمیشه.میم رفت و نوشت برام که: رفتن همیشه اختیاری نیست آدم یه جاهایی رو مجبوره.نوشتم:نه من مثل اون روزهای دورم نه تو دیگه برای من همونی.بعد ها برای کاف اس...